بینِ ما فاصله افتاده، نرو، دور نشو - مجید افشاری

ساخت وبلاگ
دکلمه : لینک1 | لینک2 | لینک3 مرا سفید بکش، خانه را سیاه بِکِشقلم به رنگ بزن، ابر و باد و ماه بِکِشقلم به رنگ بزن، لحظه ای درنگ نکنو هرچقدر که میخواهی اشتباه بکشغروب را به تماشای رعدوبرق ببرسپس دو سایه ی غمگین به سمتِ راه بکشسه بار خط بزن انکار کن؛ سحر که رسید…مسیحِ بی پدری را به قتلگاه بکشقطارِ مضطربی را به سمت مرگ ببرنگاهِ  منتظری را در ایستگاه بکشبزن… بگو… که معمایی از هَوَس باشدبه گوش مرد بخوان : دست از این گناه بکشبجنب طاقی از آتش بساز و بعد مراسیاوشانه به توبیخ پادشاه بکشمرا به دار بیاویز هفت گوشه شهرسپس به سر در هفتاد خانقاه بکشبرای لذت خود ماه را به قله ببرپلنگِ زخمیِ من را به قعرِ چا بینِ ما فاصله افتاده، نرو، دور نشو - مجید افشاری...
ما را در سایت بینِ ما فاصله افتاده، نرو، دور نشو - مجید افشاری دنبال می کنید

برچسب : احسان,افشاری,دکلمه, نویسنده : fshererooz2 بازدید : 144 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 16:39

چیزی در باره ام یافت نمیشود .. تمام فایل ها بسته شدند . کلاسور ها زیر بغل شدند .. دل تنگی از نامم آویزان است .. و انسان تنها موجودی نیست که با مرگش مرا میازارد .. من شاعرم با شاعران بازی نباید کرد ..میپذیرم تولدم باشد گوشه نکبت ندامتگاه ،میپذیرم بیفتم از دستی ؛ وسط دستهای آبان ماهداشتم یاد میگرفتم به همین سبب سر به همه میزدم و میزنم خیلی هامطلبی به نام زندگی نامه داشتند که بیشتر بیلبورد تبلیغاتی بودند آنقدر که هوس میکردم دوستان را جینی خریداری کرده و در گوشه ای آرام مصرف کنم !! اما بگذریم ..علیرضا آذر تمام داشته من است .. آنقدر درس خوانده ام که شعر ها را بفهمم و گلیم روز مره گی را از آب که نه بینِ ما فاصله افتاده، نرو، دور نشو - مجید افشاری...
ما را در سایت بینِ ما فاصله افتاده، نرو، دور نشو - مجید افشاری دنبال می کنید

برچسب : اتوبیوگرافی,علیرضا,آذر,زبان,خودش,تصاویر,جدید, نویسنده : fshererooz2 بازدید : 211 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 16:39

در برم هست ولی در بر من نیست فقطچه کنم ؟ دلبر من ، دلبر من نیست فقطهر دو در جبهه ی عشقیم! اگر او زخمی ست...مشکل اینجاست که در سنگر من نیست فقطبالش مشترکی هست! ولی او خواب و...من در اندیشه که او همسر من نیست فقطبارها متهمم کرده به بدبین بودن! و نفهمیده بد از منظر من نیست فقطگفت پیش تو رعایت بکنم چه؟ گفتم:پشتِ رفتارِ تو چشمِ ترِ من نیست فقطکشتی پیرم و در سعیِ به دریا نزدنتاب امواج تو در لنگر من نیست فقطهرچه باشد سر یک چیز تفاهم داریماختلاف من و تو باور من نیست فقطابجد نام تو در نجم شناسی میگفتطالع وصل تو در اختر من نیست فقطاینکه با حیله خودم را به تو تحمیل کنمدر سرم نیست ولی در سر من نیست فقطهرک بینِ ما فاصله افتاده، نرو، دور نشو - مجید افشاری...
ما را در سایت بینِ ما فاصله افتاده، نرو، دور نشو - مجید افشاری دنبال می کنید

برچسب : فقط,شهریار,نراقی, نویسنده : fshererooz2 بازدید : 158 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 16:39

به سمت قبله ی مکاره ها دراز شدیخمار سجده شکستی خودت نماز شدیکدام تاس به نفرین نشسته است رفیقکه سفره خانه ی مشتی قمار باز شدی ؟بنا به طالع محمود و اعتراف شهودشراب شاه زدی ، لقمه ی ایاز شدی !چه دیده ایی که در این شهر بی در پیکردکان آینه بستتی ، کلید ساز شدیکدام بال ترازو شکسته است رفیقکه با جماعت نیرنگ همتراز شدیتمام شهر به بن بست خورده است و دریغتو هم که پنجره بودی به دره باز شدی قالب : غزل وزن : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (بحر : مجتث مثمن مخبون محذوف) بینِ ما فاصله افتاده، نرو، دور نشو - مجید افشاری...
ما را در سایت بینِ ما فاصله افتاده، نرو، دور نشو - مجید افشاری دنبال می کنید

برچسب : مکاره,احسان,افشاری, نویسنده : fshererooz2 بازدید : 128 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 16:39